سی و نُه

ساخت وبلاگ
روزای تقویمو یکی یکی خط میزنم تا بهمن بگذره بره و اسفند بیاد تا چشممون به آسمون باشه و دستمون به دعا که بلکه بارون بزنه و بهمن خاکی بره و بارون جاشو بگیره که شادمون کنه که نفس بهمون بده و زندگی رو قشنگ کنه که دیگه خاک نشینه روی زندگیمون تا دم عیدی ما هم نونوار باشیم تا حداقل توی دست و پا زدن های آخر سالی و گرونی ها و دو دوتا چارتاها و گرفتاری ها دلمون خوش ب سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16

+ صبح شنبه چرا اینقدر دوس نداشتنیهههه؟؟ چرا اینقدر منفوره؟؟؟ هشت صبحش چرا این همه نچسبه ؟؟ چرا آدم حرفش نمیاد تا ساعتها؟ چرا همکارام ساکتن اینقدر ؟:))) اما ساعت یازده ش نحسیش میره گویا :)))) + قشنگه جایی کار کنی که برات دعای خیر بالا بره ... وقتی مسافر مشهدن و دعاهای ویژه برات میکنن بلکه بتونم براشون شب عید یه کاری کنم که توی حرم باشن :) + به لحظه ی خواستنی سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16


مسافری امروز صبح با سرخوشی و حال خوب تماس گرفت و قصد رفتن از یاسوج به تهران رو داشت و سر بلیط گرفتن و واریز پولش و پافشاری های من هی سر به سرم میذاشت و شوخی میکرد و پشت تلفن کلی صدای خنده ی خانوادش میومد تا اینکه به دقیقه نکشید که با ناراحتی زنگ زد و گفت کنسل کن که اون یکی سقوط کرد !! 

به همین نزدیکیِ مرز بودن ونبودن ...مرز خنده و گریه ...

سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16

 حالا هی بگیم شبکه های اجتماعی و دنیای مجازی بده که اصلا اینطور نیست از همین خریدهای اینترنتی شروع کنیم که حالا درسته تو عکس اصن یه چیز دیگه ن و ایده آل و خیلی شیک و پیکن ولی وقتی تحویلت میدن رسما یه چیز دیگه س :))) اما یه مدل دیگه ش هم هست که به داد من رسید توی این تایم کمی که هرروز دارم تا برسم به مغازه ها همه بستن رفتن خونه هاشون :| نشستمو هر چی پیج و کا سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16


با قدرت اومدم اعلام کنم که : 

من گوشی خریدم 

:))))

از شرم خلاص شدینااا هی گوشی هی گوشی :)))

سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 65 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16

تولد هم یه روز معمولی از روزای معمولیِ خداست که خیلی معمولی زود زود هرسال فرامیرسه !! همین دیشب بود که با خستگی فراوان اومدم خونه و قشنگترین لحظه اون وقتی بود که آنای عزیزم اومد جلوی در و بلند و طولانی و به زحمت گفت عمه تولدت مبارک و این خود انرژی بود؛ کم کم صداها از گوشیم بلند شد و پر شد از تبریک های رفقا و توی ذهنم دودوتا چارتا میکردم که کیکو کی بخرم یا ک سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 66 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16

+ هیجان انگیزترین هدیه تولدمو امشب گرفتم که یه خرررررس سفید و نرم و بزرگه از اون بغلی خوبا  :)) به قول خودم سایزش از نصف قدم بیشتره حالا محاسبه ی اندازه ش با شما :)) + چه قدررر زیاد حس این روزای آخر اسفند و عجله ش واسه رسیدن سال جدیدو دارم لمس میکنم ایییی باباااا دست بردار گذر زمان :/  + دوتا عروسی رو پشت سر گذاشتم و از بین شلوغی های حالا یه کم جو آروم شده سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16


هیچی قدِ یه شب جمعه ی ساکت و تاریکِ خنکِ کنار پنجره با یه خرس درآغوش و هنزفری توی گوش اونجا که بانو هایده میخونه- به دیدن من بیا مهتاب دراومد- با طعم تعطیلی فرداش نمیتونه ذوق آور باشه !!! همینقدر کم توقع از دنیا :/ تازه صدچندان شود این ذوق با خاموش کردن آلارم لعنتیِ هشت صبح :)))))

سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16

+ با باز کردن بلاگ و دیدن اون سفره کوچولوی مجازیش تو صفحه ی ورودش دیدم زشته اومدم اینجا یه عیدانه ننویسم :)) + دوس دارم بجای اینکه الان بشینم قاضی شم و سال ۹۶ رو بسنجم و قضاوت کنم بگم ملاک خوب و بدی سالهایی که از عمرمون میگذره یه سری اتفاقه که فقط از روی روال قضا و قدر پیش میان و نتیجه ی خواستن و تلاش خودمونه ؛ یه سال برای یکی ممکنه سال رسیدن به آرزوش باشه، سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 29 اسفند 1396 ساعت: 18:16


تو لابه لای زندگی و بالا و پاییناش یه وقتی غر میزنی و مینالی از ریتمش و اتفاقا و بشد و نشداش و خوب اینو میدونی که این روزا که میگذره پس فردا میشه خاطره اما بازم منتظری که بگذره و تمام شه و فرداهای بهترترو ببینی اما من میگم چرا همش میگیم بگذره؟ بیایم تجربه کنیم ، خطر کنیم و از پیشامدها نترسیم تا بعد نگیم اه لعنتی چرا به این سن رسیدمو اینو تجربه نکردم ؟! 


سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت: 7:55

+ چقدر وقتی که دیگه افکار و رفتار بچگانه و قهرگونه و بهانه گیر نداری خودت از خودت خوشت میاد :)) حس آدم بزرگ واقعی :) + آدمای خوب سر راه هر کسی قرار نمیگیرن و از طرفی همه چیز که پول نیس !! حالا ربطش چیه ؟ ربطش به اینه که یه وقتی با خودت میگی اه اینم زندگیِ من دارم لاکچری نیس و فلان کمبودو دارم بدبختم بیچاره م و الی آخر ! اما واقعیت اینه که بودن آدمای خوب توی زندگی هر کسی بهترین اتفاقِ مهمتر از پوله چون نمیشه بدستش آورد هیچ جوره ! + تغییر مهم زندگیمو یکی از خوب ها رقم زده ...  +من بشدت از مولانا متشکرم که فرمود : در جهان هر چیز چیزی جذب کرد ! و قبلترش هم میگه خوب خوبی را کند جذب این بدان! + در توضیح این سطر بالا باید بگم منظورم اینه که من مدتی میشه این قانون برای خودم گذاشتم که اینجور عمل کنم که اونقدر که خوبی دریافت میکنم دقیقا به همون اندازه شاید هم اگه تشخیص بدم بیشتر جواب بدم حالا دیگه با این قانون اذیت نمیشم توی برخورد اول با ادمای تازه خود واقعیمو نشون میدم و مهربانانه رفتار میکنم وقتی دیدم در حد اون مقدار از خوبی نیست سطحشو به همون اندازه ی خودش میارم پایین و چقدر خوب میشه حالم و دیگه اذیت نمیشم مثل سابق ! و همینجور با ادمای از قبل شناخته شده هم کم کم همین کارو میکنم و از درصد لطف و محبتم بهشون کاستم و در حد خودشون و رفتارشون رسوندمش ...  +حدِ درست رو پیدا کردن یه هنره که کم سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 23 بهمن 1396 ساعت: 7:55

دلم تنگه اما راستش مجالی نیست که یه کم فکر کنم ببینم تنگه کیه تنگه چیه یا اصلا حالشو بپرسم ببینم خوبه بده در چه حاله ! بیشتر درگیر اینم که ببین چی شده زندگیم که شبها بیهوش توی رختخواب میوفتم یه طوری که بین خواب و بیداری میشنوم که میان نگام میکنن و میگن کی فکرشو میکرد ببین چطور خسته س که اینقدر زود خوابش برده!!! صبها خروس خون زودتر از همه پامیشم مهم تر از همه اینکه مثل انسان صبحونه میخورم ! اصلا نمیفهمم گوشیم کجاست شارژ داره نداره یا خییلی کلی تر اینکه راااستی من باید گوشی بخرم و این گوشیو مرجانه که دستمه :))) بجاش درگیری های فکری تازه ای رو هر روز دارم با یه عالمه آدم سروکار دارم توی تکاپوام مفیدم و کلی حس خوب دیگه ... این همه ضعف داشتم و غافل بودم متاسفم واقعا :)))) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 12:45

از بچگی تا حالا از شروع های تازه هراس داشتم و همیشه تا جایی که شده ازش فرار کردم اما خب بالاخره یه جا یقه مو چسبیده و شکارم کرده :)) روز اول مدرسه توی هر سال اول دانشگاه و همه اولین هایی که توی اینا وجود داشت که همش استرس آور بود برام تا هر اولین دیگه ای هر چند کوچیک برام آزار دهنده و نگران کننده بود از اینکه وارد چه جوی قرار بشم چی در انتظارمه و چی میخواد بشه و از این دست درگیری های فکری بیمارگونه که همیشه خودم شاکی ام از دست خودم و آرزو میکردم یه آدم بیخیال و هر چه پیش آید خوش آیدی بودم که نگران هیچ آینده ی دور و نزدیکی نبود! حالا بعد از کلی کنجار و دودوتا چارتا و کنار گذاشتن سختگیری و بهانه تراشی و غر زدن به جون سیستم کشور و نبودن کار و هزار جور فکر دیگه بالاخره تصمیم گرفتم وارد یه شروع تازه بشم و بسم الله بگم و به کاری که بهم پیشنهاد شده برم و از بیکاری و خونه نشینی دربیام ... + تو این مسیری که دارم میرم برام کلی دعا کنید :) + خواب صبح ؛ شب بیداری ؛ فیلم دیدن ؛ نت گردی و همه ی کارایی که لم میدادمو انجام میدادم خداحافظ :/ :))) + بازم میگم هیچ چیزی بدتر از شروع جدید نیس واسم :///  + یه هفته بگذره ریلکس میشم ایشالااااا ( امیددهی به خود) :)))) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 47 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 17:49


چه میشود کرد وقتی که این روزها صداها پشت ماسک ها توی خیابان خفه شده وقتی حتی نای و نفس برای فریاد نیست و بدتر از آن وقتی که فریادت حتی سهمی که برای تو کنار گذاشته شده را هم از تو میگیرد و تیتر خبرها میشود یک جمله ساده : بودجه ی گرد و غبار خوزستان حذف شد ! 


سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 17:49

این موقع از سال که میشه همه جا پر میشه از عطر نرگس ...  لطیف و دلچسب ، یه جوری که انگار بوی عشق میده بوی وصال ، بوی خوبی، یا اصلا بوی بهترینای خدا :) امروز نرگس زار بودم و عجیب حال و هواش آدمو میبرد به این شعر فریدون مشیری اونجا که میگه : بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک  شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید برگ‌های سبز بید عطر نرگس، رقص باد ... و انگار که توی روزهای آخر پاییز بهار شده بود :) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 68 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

بابا انار خریده تازه و قرمز و خوردنی ، همه رو میریزم توی سینک و میشورم و یه کاسه ی بزرگ میارم تا دون کنم ، عطر نرگس کل خونه رو پر کرده با مامان قرار گذاشتم عصری بریم تنقلات و چیز میز بخریم فال حافظم رو پیش پیش گرفتم و غبار غم برود حال خوش شود اومده همه چیز داره میگه یلدای قشنگیِ اما نمیدونم چرا حالم شبیه این انارِ جامونده از پاییزِ که همین چند روز پیش از درختمون افتاد، همینجور کال و تنها ... + یلداتون مبارک :) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 61 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

+ میگن که سال میلادی داره نو میشه، مبارکشون باشه خب :) + ما که تو بی بارونی و گرد و خاک دست و‌ پا میزنیم و همش بیماریم اینجور داریم روزای اول زمستونو سر میکنیم :/ + چند روز میشه که با یه مدل خاصی از حرصِ دوس داشتنیِ ریتم دار این آهنگ رو گوش میدم :))  + کلا همینجور اومدم یه پست بذارم ! + این عکس رو دوس دارم خوبه که رفیق آدم عکاس باشه هااا :)) * از استوری های اینستام  سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 35 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

داشتم فکر میکردم به اینکه خلوت آدمها پر ماجرا ترین گوشه ی دنیاست! توی این تو در توی پیچیده یِ افکارمونِ که واقعا زندگی می کنیم می سازیم خراب میکنیم تصمیم میگیریم پشیمون میشیم نابود میشیم تا لبه ی تیغ میریم و بر می گردیم یه وقتایی متنفر میشیم فحش میدیم حتی یکیو میکُشیم ! یا بال و‌پر می گیریم اوج می گیریم و تا عمق خواسته ها و رویاهامون میریم و غرق میشیم و لذت میبریم کافیه چشممون رو ببندیم و تصور کنیم ... دور از دسترس ترین جایی که وجود داره همین جاست ، قصه ی واقعیِ ما آدمها توی همون تو در توهای مخفی ذهنمون شکل میگیره همون جا که هیچ روزنه ای برای ورودش نیست ، همه ی ما مجهول های ناشناخته ای هستیم که پسِ افکارمون زندگی می کنیم و من عجیب می ترسم از همین خلوت آدمها از اینجایی که توش اتفاقهایی مهمی میوفته و هیچکس ازش باخبر نیست . سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 51 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22

چشم‌هایم را می‌بندم و می‌شمارم تا صد برو قایم شو تو را از رد پاهایت بر دریا و از مسیر نگاه دُرناها پیدا خواهم کرد... * اینو فرستاده و میگه این دختره توی عکس تویی :) سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 50 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22


زمین لرزه های های پی در پی و استرس هاش

 آشوب و اعتراض و اوباشی گری های این روزای کشور

و قطع شدن شبکه های مجازی 

این همه حال ناخوش ... 

حالا خدایا 

این وسط چرا امروز باید گوشی منم بسوزه و نابود شه ؟؟


:(


سی و نُه...
ما را در سایت سی و نُه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manoobahar1 بازدید : 39 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 3:22